جدول جو
جدول جو

معنی ناکس پرور - جستجوی لغت در جدول جو

ناکس پرور(دَ غَ زَ)
سفله پرور. سفله نواز. دون پرور
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ غَ دَ)
ناکس پرور. سفله پرور:
آتش اندر خزینه خانه دل
چرخ ناکس برآور اندازد.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
نمک پرورده. نمک پرورد، نوکر و خدمتکار. (ناظم الاطباء). رجوع به نمک پرورده شود، نمک آلوده. (آنندراج). نمک آلود. به نمک آغشته:
دل است اینکه زخمش نمک پرور است
دل است اینکه زهرش پر از شکّر است.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
که تسلیم هوای نفس خویشتن است: از نفس پرور هنروری نیاید و بی هنر سروری را نشاید. (گلستان سعدی)
لغت نامه دهخدا
آنکه ناکسان را تربیت کند سفله پرور: آتش اندر خزینه خانه دل چرخ ناکس بر آور اندازد. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
پرورنده ناز، ناز پرورده در نعمت و رفاه پرورش یافته: بخاک پای تو ای سرو ناز پرور من، که روز واقعه پا وامگیر از سر من. (منسوب به حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
نام بردارنامدار: چو رامین را بدید آن نام پرور نبودش دیده را دیدار باور. (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه با نان و نمک و هزینه دیگری تربیت یافته: علی قلی خان شاملو... نمک پرورده آن خاندان (محمد میرزا) بود
فرهنگ لغت هوشیار